اهل کتاب بهمن فرزانه را با صد سال تنهایی می شناسند، وی در سال 1317 در ایران به دنیا آمده. و در همین جا شروع به درس خواندن کرد. و در جوانی تصمیم گرفتم به خارج کشور برود و ادامه تحصیل بدهد و از آنجایی که کشور ایتالیا را دوست داشت به این کشور برای ادامه تحصیل سفر کرد. ابتدا در دانشکدهی معماری نام نویسی کرد که مورد علاقه وی نبود. و از ادامه این رشته انصراف داد. و در مدرسهی مترجمی سازمان ملل شروع به کسب علم کرد که کار دشواری بود. پس از پایان تحصیلات مترجمی، شروع به ترجمه کتاب کرد.
شروع کار ترجمه بهمن فرزانه
اولین ترجمهی بهمن فرزانه از نویسنده معروف تنسی ویلیامز بود، و به این دلیل این نویسنده را انتخاب کرده بود که با وی یک آشنایی دوری داشت، وی ترجمه را ادامه داد و کارهایی از آلبا د سسپدسس را هم ترجمه کرد. بعد هم که شاهکار مارکز و … را ترجمه کرد.
نام بهمن فرزانه با «صد سال تنهایی» گره خورده است؛ انتخابی که ایشان در ترجمهی «صد سال تنهایی» داشتند، نامشان را در بین کتابخوانهای ایرانی ماندگار کرد.
وقتی این کتاب در سال 1968 میلادی منتشر شد، مارکز که دوستی ایتالیایی داشت «صد سال تنهایی» را به زبان ایتالیایی ترجمه کرد. مارکز خود هنگام ترجمه بالای سر دوستش بود. و آن ترجمه به زبان ایتالیایی یکی از بهترین ترجمه های این کتاب از آب درآمد. و بهمن فرزانه هم از این فرصت نهایت استفاده را کرد و کتاب صد سال تنهایی را از زبان ایتالیایی به فارسی ترجمه کرد.
اما بارها این نویسنده و مترجم محبوب و مشهور در محاصبه های خود گفته : ” فکر نمیکردم در ایران اینطور مورد استقبال قرار گیرد، «صد سال تنهایی» کتاب فوقالعادهای است. این برچسب رمان مارکز بر پیشانی من خورده است”.
آثار و کتاب هایی که از بهمن فرزانه به یادگار مانده
وی حدود 83 کتاب را به زبان فارسی ترجمه کرده است که خیلی از این کتاب ها شاهکارهای ادبی محسوب می شوند، اما خبرنگارها و کتابخوانها به «صد سال تنهایی» وی را می شناسند، با اینکه رمان دیگر مارکز با نام “عشق در زمان وبا” که خود شاهکار می باشد هم به قلم ایشان ترجمه شده است ولی به اندازه صد سال تنهایی مورد استقبال نبوده است، چندین کتاب خوب از آلبا د سسپدس ترجمه کرد.
وی در سال 1959 از ایران به ایتالیا سفر کرد، ادبیات را از بچگی دوست داشت و از ششسالگی خواندن کتاب را شروع کرد. کتاب و کتاب خوانب در ذات وی نهادینه بود، او به سینما و ادبیات علاقه ویژه ای داشت. به گفته وی اولین کتابی که خوانده، کتاب «پَر» اثر میمنت دانا بوده. عاشق این کتاب بوده. کتاب خواندن را همراه ادامه داده و آثار خیلی از نویسندگان بزرگ را مطالعه کرده است.
وی طبق تجربه ای که داشت می گفت: “برخی از کتاب ها را آدم در سنی میخواند، و از آن لذت می برد اما با بزرگ شدن و خواندن کتاب های دیگر میبیند چقدر نویسندههای بدی بودند. نویسندهای مانند چارلز دیکنز و آندره ژید را میخوانیم، میگوییم چی هستند! نویسندههایی که برای همان دوران خوب بودند. نویسنده باید مارکز باشد!”
آثار بهمن فرزانه
وسوسهی نوشتن وقتی به جانم افتاد، به فکر خلق اثری از خودم شدم و شروع به نوشتن رمان «چرکنویس» کردم.
گابریل گارسیا مارکز میگوید، بهترین نوع کتاب خواندن، ترجمه کردن کتاب است. آدم وقتی چند تا کتاب ترجمه میکند، میرود توی دل موضوع. و روزی میرسد که علاقه به نوشتن پیدا می کند برای من هم همین اتفاق افتاد. دلم خواست خودم بنویسم. یک روز شروع کردم به نوشتن «چرکنویس» معروف. همینطور دو مجموعهی داستان نوشتم با نام «سوزنهای گمشده» و «از چاله به چاه». اما به نظرم رمان «چرکنویس» خیلی رمان خوبی بود.
این رمان را به زبان های روز دنیا می خواستم ترجمه کنم وی قابل ترجمه نبود، نه این کتاب بلکه هر رمان فارسی را نمی توان به زبان های دیگر ترجمه کرد چرا که زبان فارسی یکجوری است که همهاش اصطلاح است. آن زیر باید همهاش پینوشت داد. و خواننده گیج میشود. به هر حال همینقدر که «چرکنویس» را نوشتم، به چاپ پنجم هم رسید، خودش خیلی خوب است و برایم خیلی مهم است. وی یک سال هم تئاتر خواند، وسطش هم سینما خواند. همان گونه که گفتیم عاشق سینما و تئاتر هم بود. وی در فیلم و تئاتر هم بازی کرد. در فیلم کارگردانی ایتالیایی فرانچسکو رُزی بازی کرد. این فیلم دربارهی مواد مخدر بود. نقش سفیر ایران در سازمان ملل را بازی کرد.
سال فوت بهمن فرزانه
بهمن فرزانه در هفدهم بهمنماه، بعد از یک دوره بیماری در سن 75 سالگی در بیمارستان درگذشت و نوزدهم بهمنماه در قطعه نامآوران بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. بهمن فرزانه متولد سال 1317 در تهران، در کنار نگارش آثاری همچون «چرکنویس»، کتابهایی را از گابریل گارسیا مارکز، آلبا دسس پدس، گراتزیا کوزیما دلدا، لوئیچی پیراندلو، آنا کریستی، اینیاتسیو سیلونه، روآلد دال، گابریل دانونزیو و واسکو پراتولینی به فارسی برگردانده است.