چند داستان کوتاه و خواندنی
مرد فقیری بود که همسر وی کره درست می کرد و او آنها را به یکی از بقالی های شهر می فروخت. زن، این کره ها را به صورت بسته…
مرد فقیری بود که همسر وی کره درست می کرد و او آنها را به یکی از بقالی های شهر می فروخت. زن، این کره ها را به صورت بسته…
بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت: باید که این سخن با هیچکس در میان ننهی. گفت: ای پدر فرمان تو را راست، نگویم ولی کن خواهم مرا…
به سفارشات ، لیست علاقه مندی و پیشنهادات خود دسترسی پیدا کنید.
متشکرم...
عالی بود...
سلام. کارشناسی نداریم...
سلام چندتا سنگ خاص دارم به نظرم طبق چیزی که در پست های شما و...